عمر بن عبدالعزیز: صالح یا فاسق؟
قاضی نورالله در وصف عمر بن عبدالعزیز از عبارت «صالح بنی امیه» استفاده میکند. به همین مناسبت یادداشتی از آقای مهدی صادقی شهمیرزادی به دست تحریریۀ کانال رسید که در ادامه آمده است.
✍️مهدی صادقی شهمیرزادی
عمدتاً در مورد عمر بن عبدالعزیز از لفظ «صالح» یا «نجیب» استفاده میشود. در حالی که دودمان بنی امیه در آیۀ قرآن، ادعیه و روایات مورد لعن و نفرین قرار گرفتند و اساسا فرد صالحی در میان حاکمان بنی امیه وجود ندارد. عمر بن عبدالعزیز هم از این نفرین مستثنی نخواهد بود.
مطابق تفاسیر فریقین مراد از شجرۀ ملعونه در آیۀ «و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنةً للناس و الشجرة الملعونه فی القرآن و نخوفهم فما یزید الا طغیاناً کبیراً» بنیامیه هستند که خلافت را از اهل بیت(ع) غصب نمودند. (در این زمینه ذیل آیه به تفاسیر اهل سنت مانند روح المعانی آلوسی، تفسیر کبیر فخررازی، تفسیر القرآن سمعانی مراجعه بفرمایید).
مرحوم مجلسی در بحار روایتی را نقل میکند که در آن امام علی بن الحسین(ع) فسق عمر بن عبدالعزیز را تایید نمود. خلاصه روایت آن است که عبدالله بن عطاء نقل میکند با امام زین العابدین(ع) در مسجد بودم که عمر بن عبدالعزیز وارد شد. عبایی فاخر و نقرهکوب به دوش داشت. آن حضرت رو به من کرده فرمود: «أتری هذالمترف؟» این اسرافکار را میبینی؟ او روزی زمام امور را به دست خواهد گرفت. پرسیدم این فاسق خلیفه میشود؟ فرمود: آری؛ و هنگامی که خلیفه میشود اهل آسمان لعنش میکنند و زمینیان برای او طلب آمرزش میکنند.»
مگر کسی که اهل آسمان (ملائکه مقرب خداوند) او را لعن کنند، صالح و نجیب میشود؟! مؤید این لعن سماوی هم زیارت عاشورا است که در آن میخوانیم «اللهم العن بنی أمیة قاطبة».
ثانیاً بازگرداندن فدک به خاندان رسالت، ممنوعیت لعن امیرمؤمنان علی(ع)، ابراز محبت به ایشان و حضرت زهرا(س) _بنا بر تحقیق_ به جهت فشار سیاسی بود که از ناحیۀ مسلمانان و شیعیان از سویی و قدرت گرفتن بنیعباس از سمت دیگر بر بنیامیه وارد آمده بود. رضایت شیعیان به عنوان گروهی بزرگ و مؤثر در جامعه برای حاکمیت و رقبای آنان به حدی بود که بنی عباس با شعار «الرضا من آل محمد» به حکومت رسیدند و اگر چنین شعاری نبود رسیدن به قدرت هم منتفی بود. بنابراین در آن زمان بنیامیه و در رأس آنان عمر بن عبدالعزیز برای تثبیت اوضاع و سرکوب کردن شورشها مجبور بودند تا به شیعیان امتیازاتی بدهند که از جمله آن برداشته شدن لعن علی (ع) و برگرداندن موقتی فدک بود. (البته این اقدام هم در تاریخ همواره توسط حکومتهای طاغوت تکرار شده است. مثلا صدام که اوضاع عراق را دگرگون دید از رادیوی عراق نوحه پخش کرد، آمد با ضریح امام (ع) عکس گرفت در حالی که واضح بود که خودش به این کارهایی که الان میکند اعتقادی ندارد).
ثالثاً اگر عمر بن عبدالعزیز واقعاً صالح بود چرا مانند «معاویة بن یزید بن معاویة» از حکومت کنار نرفت و اعلام نکرد که خلافت حق بنیامیه نیست و باید به اهلش سپرده شود؟ همین که در حکومت ماند مؤیدی است آشکار بر ظلم و فسق این شخص.
بنی امیه برای تثبیت امور به شخصیت ممدوح ساختگی مانند بن عبدالعزیز احتیاج داشت.
ارجاعات: مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایت الله ودیگران. ۱۳۶۸–۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي. ج ۴۶ ص ۲۳.
منبع: کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام@chsiqs
دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:40