جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله علیدوست با محوریت تفسیر سوره حمد

ساخت وبلاگ

نوزدهمین جلسه درس تفسیر'>تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست با محوریت تفسیر سوره حمد، صبح امروز ۲۹ اسفندماه در فضای مجازی منتشر شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

به دنبال مباحثی که راجع به بسمله داشتیم، به الرحمن الرحیم رسیدیم و خیلی حرف‌ها زدیم ولی یک حرف ناتمام باقی ماند و آن علت ذکر این دو صفت میان همه صفات خداوند بود. خداوند صفات زیادی دارد، چرا این دو صفت در بسمله ذکر شده است؟ ممکن است یک نفر بگوید چه ارتباطی به شما دارد؟ نکته این است که ما می‌خواهیم این بحث را مقدمه یک بحث مهمی قرار دهیم.

پاسخ تفسیر نمونه و اشکال آن

اگر شما تفسیر نمونه را نگاه کنید می‌گوید چون رحمت خدا واسع است، صفت رحمن و رحیم در آیه آمده است. ما وسیع‌تر از رحمت خدا چه داریم؟ لذا خدا خواسته خودش را در بسم الله با دو صفت رحمن و رحیم معرفی کند. این جواب برای کلاس درس حوزه و دانشگاه خوب است ولی به درد کلاس درس خارج نمی‌خورد چون اشکال دارد. اشکالش این است که مگر علم و حکمت خدا واسع نیست؟ چرا این صفات نیامده است؟ پس این جواب، جواب کاملی نیست. پس جواب کامل چیست؟

ما قرار شد الله را اسم علم معنا نکنیم و الله را به خالق و رازق و مستحق عبودیت معنا کنیم و این معانی را از روایات به دست آوردیم. اگر الله به معنای خالق و رازق باشد، الرحمن و الرحیم می‌خواهد وجه الله باشد. گویا گفته می‌شود برای چه به نام الله آغاز کنیم، پاسخ داده می‌شود به این دلیل که او رحمن و رحیم است. در واقع الرحمن الرحیم عنوان مشیر به جهت خلقت و رزق و عطف نظر خداوند بر بندگان است. خداوند با این دو صفت می‌خواهد بگوید خلق من بر اساس رحمتم بوده است و شما از جهت اینکه من رحمن هستم خلق شدید، از جهت اینکه من رحیم هستم رزق می‌گیرید. لذا رحمن و رحیم هدف و رمز خلقت به شمار می‌آید.

عالی برای دانی کار نمی‌کند

ما یک اصلی در فلسفه داریم که صحبت ما با آن اصل فلسفی ناسازگار می‌شود. ما اول باید بگوییم آن اصل فلسفی چیست، بعد بگوییم چگونه با حرف ما ناسازگار است و بعد نشان دهیم راهی برای سازگاری هست یا نه. آن بحث فلسفی این است که خدای متعال هیچ وقت کاری برای غیر خود نمی‌کند یا به تعبیر دیگر، عالی هیچ وقت برای سافل کاری نمی‌کند. در نگاه اول این اصل شاید محل اشکال باشد و گفته شود چه اشکالی دارد عالی برای سافل کاری کند ولی توضیحش این است که اگر عالی برای دانی کار کند مثلا خداوند برای مصلحت بندگان پیامبر بفرستد، یا می‌خواهد با این کارش خودش را کامل کند یا هیچ هدفی برای کامل کردن خودش ندارد. اگر بخواهد خودش را کامل کند که قابل تصور نیست، یعنی باید بگوییم خداوند برای استکمال خودش پیامبر فرستاده است! خدا کامل از هر وجه است، پس هدفش رفع نیاز خودش نیست. شاید بگویید خداوند برای خودش هدف ندارد که این هم با حکمت منافات دارد چون حکیم بدون هدف کار نمی‌کند.

فرض سوم این است که بگوییم خدا برای کامل کردن خودش خلق نکرده است، بی‌هدف هم خلق نکرده است بلکه برای تکمیل بندگان کار کرده است. باز سوال می‌شود تکمیل بندگان برای خدا اثر دارد یا نه؟ اگر بگویید بله به فرض اول برمی‌گردد و اگر بگویید نه به فرض دوم برمی‌گردد. اشاعره هم همین اعتقاد را دارند و می‌گویند از فعل خدا نباید سوال کرد و اگر سوال کنید کافر هستید. اینها می‌گویند افعال خداوند سوال ندارد. اگر بگویید خلاف حکمت است، می‌گویند مگر خدا حکیم است؟ طبق دیدگاه اینها اسم حکیم برای خداوند اسم علم است. تا اینجا اشکال معلوم شد. چون ما می‌گوییم خداوند به خاطر رحمتش ما را خلق کرده است میان این نظر تعارض به وجود می‌آید. میان این دو نظر چگونه جمع کنیم؟

برخی می‌گویند فلاسفه بی‌خود گفتند ولی برخی این اصل را قبول می‌کنند و درصدد پاسخ هستند. راه حلی که به نظر ما می‌رسد این است؛ یک وقت ما از غرض فاعلیت خداوند سوال می‌کنیم، یک وقت از غرض در فعل خداوند سوال می‌کنیم. پس یک غرض از فاعلیت خداوند داریم، یک غرض از فعل خداوند. یک وقت نجار یک تخت می‌سازد. نجار این تخت را می‌سازد که مردم روی آن بخوابند ولی نجار این تخت را می‌سازد که مردم روی آن بخوابند تا پول بگیرد. مورد اول غرض از فعل نجار است ولی مورد دوم غرض از فاعلیت نجار است.

یک دفعه می‌گوییم خداوند برای چه انسان‌ها را آفرید؟ برای اینکه خدا را بشناسند. خدا برای چه مقرراتی تشریع کرد؟ برای مصالح بندگان. یک دفعه می‌گوییم خدا برای چه مقرراتی را برای مصالح بندگان خلق کرد؟ خدای متعال برای چه پیامبرانی را برای هدایت انسان‌ها آفرید؟ آن قاعده فلسفی برای وقتی است که سوال از فاعلیت باشد ولی وقتی سوال از فعل است مشکلی نیست. پس اگر گفتیم خداوند ما را برای استفاده از رحمتش خلق کرد نباید بگوییم عالی برای سافل کار نمی‌کند. اصلا ممکن است مصالح بندگان و رحمت را غرض خداوند ندانیم بلکه ثمره کار خداوند بدانیم. پس ما قاعده فلسفی را گفتیم، ناهمسویی آن با بحث خودمان را گفتیم، پاسخ آن را هم گفتیم.

دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 14:53

خبرنامه