شعر شهادت امام جواد ع (نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست حال و روز تو یقین غیر پریشانی نیست)

ساخت وبلاگ

نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست'>نیست

حال و روز تو یقین، غیر پریشانی نیست

العطش العطش اینقدر مگو از جگرت

که ازین ظالمه [أمّ فضل] امید به احسانی نیست

اثر زهر همین است بسوزاند و بس

آه در حُجره ی در بسته که بارانی نیست

اصلا انگار بنا نیست که آبت بدهند

اصلا انگار در این غمکده، انسانی نیست

این کنیزان به زمین خوردن تو می خندند

غربتت آه دگر غربت پنهانی نیست

رسم اینست به مهمان همه تکریم کنند

زهر دادن بخدا سنت مهمانی نیست

خواهری نیست بیاید به سر بالینت

خواهری نیست سر تو روی دامانی نیست

اینقدر سعی مکن تا که ز جا برخیزی

به تن سوخته ی تو رَمَق و جانی نیست

چشم تارت به در حجره چرا خشک شده؟

یار و یاور که دراین معرکه میدانی نیست

با تَن مُحتَضَرَت بهتر ازین کاری که

آسمان را به دو خط روضه بگریانی نیست

خواهری روی تَل از سوز جگر ناله کشید

سر بریدن زقفا، رسم مسلمانی نیست

نیزه را در بدن یوسف زینب نکنید

سنگدل تر ز شما گرگ بیابانی نیست

پیش زینب به تن شاه جسارت کردند

زینت دوش نبی را همه غارت کردند

شاعر : سید پوریا هاشمی

<a href='/last-search/?q=شعر'>شعر</a> <a href='/last-search/?q=شهادت'>شهادت</a> <a href='/last-search/?q=امام'>امام</a> <a href='/last-search/?q=جواد'>جواد</a> ع (نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست حال و روز تو یقین غیر پریشانی نیست)

دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 156 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 23:45

خبرنامه