حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَي كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوابر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند، و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند، و امیدواران را ناامید می كنند، آن ها در هر راهی كشته ای، و در هر دلی راهی، و بر هر اندوهی اشک ها می ریزند، مدح و ستایش را به یكدیگر قرض می دهند، و انتظار پاداش می كشند، اگر چیزی را بخواهند اصرار می كنند و اگر ملامت شوند، پردهدری می كنند، و اگر داوری كنند اسراف می ورزند.خطبه 194، نهج البلاغه بخوانید, ...ادامه مطلب
وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ، فقال (علیه السلام): هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ؛ فَقِيلَ فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ، فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ.يعني أن الجاهل هو الذي لا يضع الشيء مواضعه فكأن ترك صفته صفة له إذ كان بخلاف وصف العاقل].(به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان، پاسخ داد:) خردمند آن است كه هر چيزى را در جاى خود مى نهد. (گفتند پس جاهل را تعريف كن فرمود) با معرّفى خردمند، جاهل را نيز شناساندم.(سید رضی گوید: يعنى جاهل كسى كه هر چيزى را در جاى خود نمى گذارد، بنا بر اين با ترک معرّفى مجدّد، جاهل را شناساند).حکمت 235 بخوانید, ...ادامه مطلب
پرسش: تعریف قیاس اقترانی و استثنائی در منطق؟پاسخ: قیاس مجموعهاى فراهم آمده از چند قضیه است که به صورت یک واحد در آمده و به نحوى است که لازمه قبول آنها قبول یک قضیه دیگر است.[۱] مثال: هر انسان حیوان است (قضیه ی اول)؛ هر حیوان جسم است (قضیه دوم)؛ پس هر انسان جسم است.(نتیجه)تقسیم قیاسقیاس در یک تقسیم اساسى، به دو قسم: اقترانى و استثنائى، منقسم مىگردد.هر قیاسى مشتمل بر حداقل دو قضیه است؛ یعنى از یک قضیه قیاس تشکیل نمىشود. به عبارت دیگر، یک قضیه هیچ گاه مولّد نیست؛ دو قضیه آن گاه قیاس تشکیل مىدهند و مولّد مىگردند که با نتیجه مورد نظر بیگانه نباشند.[۲]قیاس اقترانیاقترانى منسوب به اقتران است. مىگویند قیاس اقترانى، و مقصود از آن، قیاسى است که «نتیجه یا نقیض نتیجه در آن، بالفعل موجود نباشد، بلکه به نحو بالقوه موجود باشد.[۳]به عبارت واضحتر: نتیجه، گاهى به صورت پراکنده در مقدمتین موجود است؛ یعنى هر جزء (موضوع و یا محمول در حملیه، و مقدّم یا تالى در شرطیه) در یک مقدمه قرار گرفته است، و گاهى یک جا در مقدمتین قرار گرفته است. اگر به صورت پراکنده در مقدمتین قرار گیرد «قیاس اقترانى» نامیده مىشود:آهن فلز است (صغرى)؛ هر فلزى در حرارت منبسط مىشود (کبرى)؛ پس آهن در حرارت منبسط مىشود (نتیجه).[۴]قیاس استثناییاگر قیاس به نحوى باشد که «نتیجه» یک جا در مقدمتین قرار گیرد - با این تفاوت که با کلمهاى از قبیل: «اگر»، «هر زمان» و یا «لکن» یا «امّا» توأم است - چنین قیاسى را «قیاس استثنائى» گویند. مثلًا ممکن است چنین بگوییم: اگر آهن فلز باشد در حرارت منبسط مىشود؛ آهن فلز است؛ پس در حرارت منبسط مىگردد یا مثالی دیگر: اگر عمل به سحر مطلقا حرام باشد، آموزش آن هم باید حرام باشد. لکن آموزش سحر، حرام, ...ادامه مطلب
استقرا، از اصطلاحات منطقی بوده و به استدلال از طریق بررسی امور جزئی برای دست یابی به نتیجه کلّی است.بخش عمده مباحث منطق را حجت و استدلال به لحاظ صورت و هیات تشکیل میدهد. منطقدانان سه نوع حجت را برشمردهاند که همگی از ارزش علمی یکسانی برخوردار نیستند، برخی همانند قیاس در کانون توجه منطقدانان قرار دارد و برخی دیگر چنین نیست. استقراء از جمله حجتهایی است که نسبت به قیاس از درجه اعتبار کمتری برخوردار است، ولی با تکیه بر قیاس، ارزش و اعتبار پیدا میکند.استقرا از اقسام سه گانه حجت و استدلال و به معنای سیر حرکت ذهن از جزئی به کلی است. به بیان دیگر، دلیلی است که ذهن جزئیاتی را تحصیل میکند و از میان آنها یک حکم عامی را استنباط میکند. مانند این که از بررسی نوع غذا خوردن حیوانات مختلف، حکم شود هر حیوانی در وقت جویدن غذا فک پایین خود را حرکت میدهد.[۱][۲]برخلاف قیاس که در آن یک حکم کلی از پیش صادر میشود و بر مصادیق خود تطبیق میکند، در استقرا اینگونه است که از جزئی به کلی سیر میشود.توضیح آن که تمام زندگی عرفی ما بر اساس آمار و حساب احتمالات تنظیم میشود. کارخانهای که لامپ تولید میکند، برای اینکه متوسط عمر آن را به دستآورد راهی جز این ندارد که تعدادی از آنها را به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار دهد و پس از مدتی این نتیجه برای تولید کننده حاصل شود که این نوع مهتابی میتواند فلان مقدار عمر بکند، حکم کلی صادر میکند که مهتابیهای تولید شده توسط این کارخانه تا فلان مدت ضمانت میشود. صدور این حکم کلی بر اساس تفحص در جزئیاتی بوده که مورد آزمایش قرار گرفته است، اگر تولید کننده بخواهد تمام مهتابیها را آزمایش کند دیگر به مرحله تولید نمیتواند گام نهد. در ابعاد مختلف زندگی عرفی و علوم, ...ادامه مطلب
«ظهور» بر آمده از حالت متکلم و سیاق کلام وی را ظهور حالی میگویند.تعریفظهور حالی، ظهوری است که از حالت متکلم و سیاق کلام وی در ذهن مخاطب پدید میآید و از وضع واضع ناشی نیست، مثل ظهور حال متکلم در این که "ما یقوله یریده و ما لا یقوله لایریده؛ هر آن چه که بر زبان میآورد به جّد اراده کرده و هر چه را به زبان نیاورده، اراده جدیاش به آن تعلق نگرفته است ". ظهور حالی همانند ظهور لفظی حجت است.[۱] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۹۷-۱۹۸.[۲] صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۲، ص۲۱.[۳] صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۲، ص۴۷.[۴] حیدر، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، ص۷۲۴.منبعفرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «ظهور حالی». بخوانید, ...ادامه مطلب
یکی از رایجترین خاطراتی که بزرگسالان در ذهن خود دارند، استفاده از نوعی علائم رمزی است که در دوران نوجوانی اختراع کردهاند؛ این علائم گاهی برای پنهان کردن اسرار کودکانه استفاده میشوند و گاهی نیز به ع, ...ادامه مطلب
تعریف حجت (منطق)حجت حد وسط در قیاس منطقی، یا مجموع قضایای کاشفِ یک مجهول تصدیقی است.تعریفحجت در منطق به دو معنا به کار رفته است:۱. مجموع قضایای معلوم و مرتبطی که به منظور رسیدن به نتیجه مطلوب، با نظم , ...ادامه مطلب
حجّت، اصطلاحی در اصول فقه می باشد.معنای لغویمعنای لغوی آن در عربی، وسیله پیروزی در هنگام مخاصمه، [۱] بیانگر صحت ادعای یکی از طرفین منازعه [۲] و برهان و دلیل [۳] است.حجت در قرآن و روایاتحجت در قرآن , ...ادامه مطلب
حقیقت شرعی به وضع لفظ برای معنای خاص توسط شارع اطلاق میشود, ...ادامه مطلب
ـــ تنقیح مناط، اصطلاحی در اصول فقه میباشد.ـــ تنقیح مناط به استخراج ملاک حکم از خطاب شارع برای تعمیم دادن آن به موارد مشابه اطلاق میشود.اهمیت موضوع بحث, ...ادامه مطلب
تعریف دلالت در علم اصول+مثالویژگی موجب انتقال ذهن از یک مفهوم به مفهوم دیگر است., ...ادامه مطلب
دلالت اقتضا به معنی دلالت سیاقی غیر مقصود متکلم است.تعریفدلالت اقتضا از اقسام دلالت سیاقی و دلالتی است که در هنگام استعمال ، مقصود مستقیم گوینده نیست، ولی صدق یا صحت کلام از نظر عقل، شرع، لغت و یا عرف و عادت متوقف بر آن است، مانند آن که صحت و یا صدق کلام، مستلزم تقدیر گرفتن کلمه یا عبارتی باشد؛, ...ادامه مطلب
حجیت داشتن یعنی صحّت استناد و احتجاج به یک دلیل.تعریفحجیت، به معنای صحت استناد به ادله معتبر شرعی ( قطع ، اماره و اصل عملی) و درستی عمل بر طبق آنها است. در عرف هر چیزی که قابلیت داشته باشد به وسیله آن بر دیگران احتجاج شود، دارای حجیّت است، چه مولا با آن، بر بنده خود احتجاج کند و چه به عکس., ...ادامه مطلب
تعاریف قرائت شاذ قرائت شاذ، یکی از قرائتهای غیرصحیح است و برای آن تعریفهایی ارائه شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم: ← تعریف اول قرائت شاذ، قرائتی است که سند آن صحیح نیست؛ مانند قرائت ابن سمیقع در (فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیة) [۱], ...ادامه مطلب
1 - همزه تسويه، که بعد از سَواء - مااَدْرى - لَيْتَ شِعْرى - ما اُبالى استعمال مى شود، مشروط بر اينکه قبل از جمله اى که بتوان به جاى آن مصدر قرار داد واقع شود، مانند: "مااُبالىِ اَقُمْتَ اَمْ قَعَدْتَ" يعنى "مااُبالى بِقِيامِكَ وَ بِقُعُودِكَ". 2 - همزه انکار ابطالى، که بر سر جملات غيرواقع و دروغ مى, ...ادامه مطلب