بسم الله الرحمن الرحیمنکات تفسیری کوتاه آیه 25 سوره مبارکه نساءقَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِيموسی عرضه داشت: پروردگارا، شرح صدرم عطا فرما (که از جفا و آزار مردم تنگدل نشوم).نکته هاهمين كه حضرت موسى عليه السلام به رسالت الهى مأمور گرديد، چهار خواسته را از خداوند طلب نمود:سعهى صدر. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» شرايط آماده. «وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي»بيان روان. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي» داشتن وزير. «وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً»چون حضرت موسى عليه السلام به مسائل متعدّد عبادى، سياسى، انقلابى، اجتماعى، اخلاقى، فردى و جمعى مأمور شده بود و طبعاً پرداختن و توجّه لازم به هر كدام، انسان را از ساير امور غافل مىسازد، لذا سعهصدر در رسيدن به همهى اين موارد كاملًا ضرورت دارد.سعهى صدر، هم براى خود انسان لازم است، هم براى انجام مسئوليّت وكلمه «لِي» رمز آن است كه دريافت وحى، نياز به ظرفيت بزرگ دارد. چنانكه در سوره انشراح در مورد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ... إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ويژگى هاى قلب مؤمن و كافر قلب مؤمن و كافر هريك جايگاه امرى است، از جمله:قلب مؤمن - قلب كافر:حيات. «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضشفا. «وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» قساوت. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً»طهارت. «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»عدم پذيرش. «أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» سعه صدر. رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي مُهرخوردن. طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ, ...ادامه مطلب
ترجمه انگلیسی تفسیر المیزان توسط امینه اینلوز و طاووس رجا همراه با دسترسی آنلاین به تفسیر آیات. به دوستان انگلیسیزبانتان اگر تمایل داشتند معرفی کنید. Amina Inloes and Tawus Rajahttps://almizan.orgبا تشکر از دکتر حیدر داوودیمنبع: کانال قرآن پژوهی بخوانید, ...ادامه مطلب
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ.همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند؛ و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مىگسلند؛ و در زمين به فساد مىپردازند؛ آنانند كه زيانكارانند.—those who break the covenant made with Allah after having pledged it solemnly, and sever what Allah has commanded to be joined, and cause corruption on the earth—it is they who are the losersينقضون: نقض به معنى شكستن است خواه ظاهرى باشد مثل «نقض العظم» يعنى استخوان را شكست و خواه معنوى، مثل شكستن پيمان، در بيشتر آيات شريفه معناى دوم مراد است «ينقضون» مى شكنند.عهد: اين كلمه در اصل به معنى نگهدارى و مراعات پى در پى است. پيمان را از آن عهد گويند كه لازم المراعات است. به معنى امر و توصيه نيز آمده است كه مراعاتش لازم مى باشد.ميثاق: ثقه و وثوق به معنى اعتماد است. ميثاق گاهى اسم آمده به معنى پيمان محكم و گاهى مصدر، به معنى محكم كردن، در آيه فوق معناى مصدرى مراد است.يوصل: وصول: رسيدن و متصل شدن، وصل به معنى متصل كردن و جمع كردن مى باشدزیانکاران واقعی! از آنجا که در آیه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در این آیه با ذکر سه صفت فاسقان را معرفی میکند: 1- «فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند میشکنند» (الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ). انسانها در واقع پیمانهای مختلفی با خدا بستهاند، پیمان توحید و خداشناسی، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هوای نفس، فاسقان همه این پیمانها را شکسته، و از خواستههای دل و شیطان پیروی میکنند.این پیمان کجا, ...ادامه مطلب
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش استهجران زده به حال پریشان دلش خوش استعشق است هرچه را بپسندی برای مندلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است"گفتی بسوز در غم من... ای به روی چشم"دلسوخته به لذت درمان دلش خوش استبا فقر محض آمدنم عیب و نقص نیستوقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش استمحتاج یک نگاه کریمانه ی تو امقحطی زده به قطره ی باران دلش خوش استدر پشت در نشستن من بی دلیل نیستسائل فقط به لطف کریمان دلش خوش استبا دست مهربان خودت لقمه ای بگیرخیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش استاینجا بساط شاه و گدا فرق می کنداینجا خود کریم به مهمان دلش خوش استگیرم که خشک هم بشود چشم نوکرتبر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش استمی گفت عاشقی که زیارت نرفته بود:تنها به لطف شاه خراسان، دلش خوش استوقتی دلت گرفت فقط فابک للحسیننوکر به روضۀ شَهِ عطشان، دلش خوش استای شهریارِ نیزهنشین، آیه ای بخواندردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش استعلی سپهری بخوانید, ...ادامه مطلب
مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُآن کس که پندارد خدا هرگز او را (یعنی رسولش را) در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و اینک نصرتهای الهی را در حق او میبیند) پس طنابی به سقف بندد و خود را از آن بیاویزد تا خفه شود، آن گاه بنگرد که آیا این حیله و کید او خشمش را از بین میبرد؟کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد [و اکنون یاری خدا را می بیند و به این خاطر ناامید و خشمگین است] باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا حیله و نیرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟!هر كه مىپندارد كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلقآويز كند] سپس [آن را] بِبُرَد. آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد؟كسى كه مىپندارد كه خدا در دنيا و آخرت ياريش نخواهد كرد، خويشتن را با ريسمانى از سقف بياويزد تا خود را خفه كند و بنگرد كه آيا اين حيله خشمش را از ميان خواهد برد.هر کس گمان میکند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و از این نظر عصبانی است، هر کاری از دستش ساخته است بکند)، ریسمانی به سقف خانه خود بیاویزد، و خود را حلق آویز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود)؛ ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند؟!QaraiWhoever thinks that Allah will not help him in this world and the Hereafter, let him stretch a rope to the ceiling and hang himself, and see if his ar, ...ادامه مطلب
جلسه تفسیر روایی قرآن، از سوی آیت الله علی اکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، امروز ۲۷ اسفندماه در مدرسه فیضیه برگزار شد. در این جلسه آیه ۵۱ سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. خداوند در این آیه میفرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ؛ و آنگاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم آنگاه در غياب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتيد در حالى كه ستمكار بوديد».در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید:در آیه شریفه «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى ...» خود لفظ «واعدنا» محل اختلاف است. جماعتی گفتند «وعدنا» درست است ولی اکثر گفتند «واعدنا» است. شیخ طوسی میگوید: «فالوعد، و العدة، و الموعد و الميعاد، نظائر. و الوعد في الخير و الوعيد في الشر يقال وعده: وعدا. و أوعده: ايعاداً. و واعده: مواعدة» یعنی همه اینها به یک معناست. ازهری از قتاده نقل میکند: «قرأ أبو عمرو وعدنا بغير ألف، و قرأ ابن كثير و نافع و ابن عامر و عاصم و حمزة و الكسائيّ: واعَدْنا بالألف» پس قرائت مشهور واعدنا است. بعد ازهری میگوید: «وقال أبو مُعَاذ النحويّ: واعدت زيداً إذا وعدك و وعدته، و وعدت زيداً إذا كان الوعد منك خاصّة».شیخ طوسی در ادامه نقل میکند: «و موسي اسم مركب من اسمين بالقبطية «فمو» هو الماء و «سي» شجر. و سمي به، لأن التابوت ألذي کان فيه موسي وجد عند الماء، و الشجر وجدنه جواري آسية امرأة فرعون و قد خرجن ليغتسلن، فسمي بالمكان ألذي وجد فيه و هو موسي بن عمران بن يصهر بن فاهث بن لاوي بن يعقوب إسرائيل اللّه» یعنی کلمه موسی از دو کلمه مو و سی ترکیب یافته است. مو به معنای , ...ادامه مطلب
آیت الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، ۲۷ اسفندماه 1401 در ادامه سلسله مباحث تفسیری سوره مبارکه واقعه، به تفسیر آیات دیگری از این سوره پرداخت که در ادامه میخوانید:خداوند در آیات ۷۵ به بعد به مواقع نجوم قسم خورد و آن را قسمی عظیمی دانست. فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ؛ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾. مقسمبه، در آیه ۷۷ بیان شده است؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾ في كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾. یعنی قرآن کریم با کرامت و خواندنی و در دسترس همگان و در کتابی پنهان است.برخی بزرگان مانند آیت الله شاهآبادی، استاد عرفان حضرت امام خمینی(ره) معتقد بود که قرآن، تنزل علم الهی است و علم الهی متحد با ذات خداوند است؛ بنابراین حقیقت قرآن در مرتبه ذات خداوند است و ذات خدا بر همه حتی نبی اعظم که به قاب قوسین او ادنی رسید، پنهان است. بنابراین حقیقت قرآن در جایی پنهان است و آن حقیقت خداوند تبارک و تعالی است. لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾؛ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾؛ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ یعنی این قرآن را فقط کسانی میتوانند مس کنند که طهارت دارند؛ طهارت در اینجا دو مرتبه دارد؛ یکی طهارت باطنی و دیگری ظاهری؛ یعنی بدون وضو کسی نباید به قرآن دست بزند و بالاتر از این مرتبه، آن که حقیقت و بطون واقعی قرآن را کسانی میتوانند بفهمند و درک کنند که طهارت باطنی داشته باشند.در بحث فهم باط, ...ادامه مطلب
نوزدهمین جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست با محوریت تفسیر سوره حمد، صبح امروز ۲۹ اسفندماه در فضای مجازی منتشر شد.در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛به دنبال مباحثی که راجع به بسمله داشتیم، به الرحمن الرحیم رسیدیم و خیلی حرفها زدیم ولی یک حرف ناتمام باقی ماند و آن علت ذکر این دو صفت میان همه صفات خداوند بود. خداوند صفات زیادی دارد، چرا این دو صفت در بسمله ذکر شده است؟ ممکن است یک نفر بگوید چه ارتباطی به شما دارد؟ نکته این است که ما میخواهیم این بحث را مقدمه یک بحث مهمی قرار دهیم.پاسخ تفسیر نمونه و اشکال آناگر شما تفسیر نمونه را نگاه کنید میگوید چون رحمت خدا واسع است، صفت رحمن و رحیم در آیه آمده است. ما وسیعتر از رحمت خدا چه داریم؟ لذا خدا خواسته خودش را در بسم الله با دو صفت رحمن و رحیم معرفی کند. این جواب برای کلاس درس حوزه و دانشگاه خوب است ولی به درد کلاس درس خارج نمیخورد چون اشکال دارد. اشکالش این است که مگر علم و حکمت خدا واسع نیست؟ چرا این صفات نیامده است؟ پس این جواب، جواب کاملی نیست. پس جواب کامل چیست؟ما قرار شد الله را اسم علم معنا نکنیم و الله را به خالق و رازق و مستحق عبودیت معنا کنیم و این معانی را از روایات به دست آوردیم. اگر الله به معنای خالق و رازق باشد، الرحمن و الرحیم میخواهد وجه الله باشد. گویا گفته میشود برای چه به نام الله آغاز کنیم، پاسخ داده میشود به این دلیل که او رحمن و رحیم است. در واقع الرحمن الرحیم عنوان مشیر به جهت خلقت و رزق و عطف نظر خداوند بر بندگان است. خداوند با این دو صفت میخواهد بگوید خلق من بر اساس رحمتم بوده است و شما از جهت اینکه من رحمن هستم خلق شدید، از جهت اینکه من رحیم هستم رزق میگیرید. لذا رحمن و رحیم , ...ادامه مطلب
تفسیر آیه 119 سوره اعراف (فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ)تفسیر اطیب البیانپس مغلوب شدند فرعونیان و از آن عظمتی که در انظار مردم داشتند افتادند و از آن بزرگی بیرون رفتند و کوچک شدند.فَغُلِبُوا مغلوبیت بمعنی اینکه دیگر پس از اینکه واقعه نتوانستند عرض اندام کنند در مقابل موسی و حضرت موسی در نظر مردم بزرگ شد و عظمت پیدا کرد هنالک در اینکه موقع زیرا در اول دفعه فرعون و خواص او مشاهده کرده بودند و عموم مردم اطلاع نداشتند و بهمان عقیده که بفرعون داشتند باقی بودند و در اینکه موقع آن عقیده سلب شد.وَ انقَلَبُوا انقلاب وارونه شدن است وَ إِن أَصابَتهُ فِتنَةٌ انقَلَبَ عَلی وَجهِهِ (حج: 11) صاغرین صغر بمعنی کوچکی است مقابل کبر که بمعنی بزرگی است یعنی در نظر مردم کوچک شدند با اینکه قبلا بزرگ بودند و اینکه معنای انقلاب است مسئله - یکی از مطهرات در شریعت اسلام انقلاب است که خمر برگردد و خلّ شود و اینکه غیر از استحاله است زیرا در استحاله صورت نوعیه تغییر میکند و لو حقیقة جنسیة باقی باشد مثل سگ در نمکزار نمک شود جنس او تغییر نکرده جسم است ولی نوع آن تغییر کرده کلب با نمک دو نوع هستند، اما انقلاب صورت نوعیه باقیست صفت صنفیه او که صفت خمریت او است تغییر کرده، در اینجا فرعون و اتباعش از نوع آدمیت و بشریت خارج نشدند صفت کبریت و عظمت آنها مبدل شد بصفت حقارت و کوچکی. بخوانید, ...ادامه مطلب
آیت الله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه قزوین، در هشتمین جلسه تفسیر قرآن کریم که شامگاه یکشنبه، چهارم دیماه در دفتر امام جمعه قزوین برگزار شد در ادامه بررسی آیات سوره جن، گفت: خداوند جن را از لشکریانی به حساب میآورد که انسانها قادر به دیدن آنها نیستند؛ پس با توجه به این معانی قرآنی در بزنگاهها دیگر محاسبه مادی نخواهیم کرد چون بسیاری از حقایق معنوی وجود دارد که ما از آن بیاطلاعیم.وی اظهار کرد: هر چه دانایی و آگاهی افراد نسبت به عالم هستی کمتر باشد بیشتر منکر حقایق هستند و با بالارفتن آگاهی، فهم مسائل معنوی هم افزایش مییابد. قرآن حقایق نادیدنی را برای ما بیان میکند و جن را از لشکریان خدا معرفی میکند که در مواقع لزوم و در مقابله با کفر به کمک مؤمنان آمدهاند.عابدینی شرح داد: میگفتند خدا فرشتگان را برای خود اولاد انتخاب کرده، اما خدا فرمود اینها اولاد من نیستند بلکه بندگان مُکرَم هستند، هرگز پیش از خدا حرفی نمیزنند و همگی به فرمان خدا عمل میکنند و عصیان ندارند.وی در رابطه به جنیان خاطرنشان کرد: اینها اراده و اختیار داشته و مؤمن و کافر و فاسق میشوند و بد و خوب دارند، اما فرشتگان صاحب اراده نیستند. قرآن تصریح فرموده که فرشتگان به شکل آدم هم ظاهر میشوند (سوره مریم آیه ۱۷ تا ۱۹).نماینده ولیفقیه در استان قزوین تصریح کرد: یک بیان معروف و مشهور وجود دارد که مَلَک جنس لطیف و انعطافپذیری است که به هر شکلی در میآید به جز سگ و خوک اما جن که نامرئی است و جنس انعطافپذیری دارد به هر شکلی درمیآید حتی سگ و خوک. اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده که این حرف نه دلیل عقلی دارد و نه دلیل نقلی و در کتاب و سنت معتبر، شاهدی راجع به این ادعا وجود ند, ...ادامه مطلب
کمالالدین غراب، قرآن پژوه و مترجم قرآن کریم در قسمت پنجم از ترجمه و تفسیر آیات ۱۲۱ تا ۱۷۵ سوره «آل عمران»، با بیان اینکه مردم باید رشته کار را به خدا بسپارند و تنها بر او پشت گرم کنند، میگوید: قرآن برای مردمان روشنگری و برای پارسایان رهنمود و اندرز است.https://khorasan.iqna.ir/files/fa/news/1401/10/5/2788367_804.mp4 بخوانید, ...ادامه مطلب
روششناسی تفسیر قرآن (دکتر علی اکبر بابایی)مقدمه: ضرورت بررسی قواعد تفسیر تفسیر قرآن سابقهایی دیرینه دارد و آغاز آن را زمان رسول خدا میدانند. مفسران برای تفسیر قرآن به روشهای متفاوتی عمل نمودهاند، گروهی فقط به جمعآوری روایات مربوط به هر آیه پرداختهاند، گروهی دیگر توجه خود را معطوف مسائل ادبی نموده و بالاخره هر مفسری حسب گرایش و توانایی خود از زوایای متعددی به تفسیر قرآن پرداختهاند؛ از این رو تفاسیر متعددی با رویکردهای گوناگون و اختلاف دیدگاهها به وجود آمده است. یکی از مهمترین علل اختلاف دیدگاهها و اشتباههای مفسران ناشی از نادیده گرفتن قواعد و ضوابطی است که برای تفسیر نیاز است. این قواعد به مفسر کمک میکند تا از لغزش در امان بماند و در مواردی که با دیگر مفسران اختلافنظر دارد، بر پایه و مبنای علمی و درستی باشد. این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که بسیاری از این قواعد، ارتکازی عقلا و متشرعه است و تفاهم انسانها از کلام یکدیگر- هر چند به صورت ناآگاهانه- و فهم مفسران از قرآن از بر اساس آن انجام میگیرد. نسبت این قواعد با تفسیر مثل نسبت قواعد اصول فقه با علم فقه، و قاعد منطق با علم منطق است؛ بنابراین، همانطوری که آن قواعد نیاز به تبیین و تدوین دارند، قواعد تفسیر نیز چنین نیازی دارند. ازاینرو، در ادامه به مهمترین قواعد تفسیر پرداخته میشود. 1- قاعده اول: در نظر گرفتن قرائت صحیح 1- 1- قرائت در لغت: قرائت در لغت یعنی خواندن و تلفظ کردن کلمات و عبارات، و در قرآن نشان دهنده شکل و صورت کلمهها و عبارات قرآنی است. با توجه به این که شکلهای مختلف کلمه معانی مختلفی را ایجاب می کند، قرائات گوناگون قرآن که در واقع همان شکلهای متفاوت خواندن قرآن است نیز، موجب تفاوت در معانی م, ...ادامه مطلب
برنامه درسی دوره دکتری تفسیر امامیه، پیشنهادی و طراحی شده از سوی دانشگاه قرآن و حدیث، در شورای برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورخ 30 مردادماه 1401 به تصویب رسید.به گزارش روابط عمومی دانشگاه قرآن و حدیث، برنامه درسی دوره دکتری تفسیر امامیه، پیشنهادی وطراحی شده از سوی دانشگاه قرآن و حدیث، در شورای برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورخ 30 مردادماه 1401 به تصویب رسید.دکتر هادی حجت رئیس دانشکده علوم و معارف قرآن در خصوص معرفی، ضرورت، برنامه درسی، ویژگی ها و اهداف، این رشته را تشریح کردند:تفسیر امامیه از کهنترین جریانهای تفسیر پویا و ریشهدار در جهان اسلام به شمار میآید و پیشینۀ آن به دوران امام علی علیه السلام می رسد؛ بعد از ایشان دیگر امامان شیعه، این جریان تفسیری را توسعه دادند. عالمان امامیه در ادوار گوناگون میراثبان این جریان تفسیری بودند و تلاشهای سترگی در حفظ و ترویج آن به عمل آوردهاند. نظر به پیوند تنگاتنگ تفسیر امامیه، با میراث اهلبیت علیهم السلام از اهمیت و ضرورت دوچندانی در شناخت دقیق و صحیح قرآن دارد. نظر به ماهیت دینی نظام جمهوری اسلامی و نقش پررنگ مذهب شیعۀ إثنی عشری در ساختار سیاسی آن، نیازمندی جامعۀ حوزوی و دانشگاهی به تبیین روشمند و مستندِ نظریۀ تفسیری اهلبیت علیهم السلام ، تأسیس رشتههای دانشگاهی به ویژه در مقطع دکتری را ضروری مینماید. دورۀ دکتری رشتۀ «تفسیر امامیه» با تربیت متخصصانی کارآمد درصدد پاسخی روشمندتر به نیازهای موجود در حوزۀ تفسیر قرآن بر پایۀ نظریۀ اهلبیت علیهم السلام و مکتب امامیه است.برنامۀ آموزشی دورۀ دکتری رشتۀ «تفسیر امامیه» با هدف استخراج نظریۀ تفسیری اهلبیت علیهم السلام و اکتشاف آموزههای قرآنی بر پا, ...ادامه مطلب
پرسش : به چه دلیل حضرت ابراهیم(علیه السلام) براى عمویش آزر که از مشرکان بود استغفار کرد؟حضرت ابراهیم(ع) برای عمویش «آزر» که بت پرست بود، استغفار می کرد به امید این که هدایت شود. اما وقتی دید عمویش با حالت کفر و عداوت پروردگار از دنیا رفته و دیگر جائى براى هدایت او باقى نمانده است، دیگر برایش استغفار نکرد. پاسخ این سؤال در آیه 114 سوره «توبه» آمده است. خداوند مى فرماید: (استغفار ابراهیم براى پدرش ـ عمویش آزر ـ به خاطر وعده اى بود که به او داد، اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد)؛ «وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لاَِبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ».از این آیه به خوبى استفاده مى شود: «ابراهیم»(علیه السلام) انتظار داشته است «آزر»، از این طریق جذب به سوى ایمان و توحید شود، و استغفار او در حقیقت این بوده است: «خداوندا! او را هدایت کن! و گناهان گذشته او را ببخش»!اما هنگامى که «آزر» در حال شرک چشم از جهان فرو بست، و براى «ابراهیم» مسلّم شد که او با حالت عداوت پروردگار از دنیا رفته، و دیگر جائى براى هدایت او باقى نمانده است، استغفار خود را قطع کرد.طبق این معنى، مسلمانان نیز مى توانند، براى دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتند، و امید هدایت آنها مى رود، استغفار کنند، یعنى: از خدا براى آنها هدایت و آمرزش، هر دو بطلبند، ولى پس از مرگ آنها در حال کفر، دیگر جائى براى استغفار باقى نمى ماند.اما این که در بعضى از روایات وارد شده، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ابراهیم»(علیه السلام) وعده داده بود، که اگر «آزر» ایمان بیاورد براى او استغفار کند، (نه پیش از , ...ادامه مطلب
تفسیر آیه 14 سوره حدید يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ[دو رويان،] آنان را ندا درمىدهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مىگويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان] مغروركننده، شما را در باره خدا بفريفت.معانی کلمات آیهتربصتم: تربص: انتظار.امانى: امنية: آرزوى كاذب، جمع آن امانى است آن به معنى دروغ نيز آيد، در آرزوي حق نيز به كار رود، نظير وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ ... حج/ 52.غرور: فريب دهنده. مانند: مال، جاه، شهوت و شيطان.______________ اما این دیوار چنان نیست که مانع عبور صدا باشد، لذا در این آیه میافزاید: «آنها را صدا میزنند: مگر ما با شما نبودیم»؟! (یُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ).هم در دنیا با شما در یک جامعه میزیستیم، و هم در اینجا در کنار شما بودیم چه شد که ناگهان از ما جدا شدید، و به روح و رحمت الهی رفتید، آنها در پاسخ «میگویند: آری!» با هم بودیم (قالُوا بَلی).در همه جا با هم بودیم، در کوچه و بازار، در سفر و حضر، گاه همسایه هم بودیم، و یا حتی گاه در یک خانه زندگی میکردیم، ولی از نظر مکتب و عقیده و عمل فرسنگها با هم فاصله داشتیم، شما خط خود را از ما جدا کرده بودید، و در اصول و فروع از حق بیگانه بودید.سپس میافزایند: شما گرفتار خطاهای بزرگی بودید از جمله:1- «شما خود را (به واسطه پیمودن طریق کفر) به هلاکت افکندید» , ...ادامه مطلب