محمدسعید بیلکار دانشجوی ۱۷ ساله دانشگاه تهران که در مقطع دکتری علوم قرآن و حدیث تحصیل میکند، در کنار حفظ کل قرآن و غزلسرایی به فعالیتهای ورزشی نیز اهتمام ویژهای دارد و پارکور را با جدیت دنبال میکند.
محمدسعید بیلکار حافظ کل قرآن و پارکورکار که در رشته علوم قرآن و حدیث تحصیل میکند، همنام دایی شهیدش است و بعد از دو برادر، کوچکترین فرد خانواده است. وی خود را اینگونه معرفی میکند: ۱۷ سال سن دارم و متولد ۲۲ مهر سال ۱۳۷۷ در تهران هستم. حفظ قرآن را از سن ۱۱ سالگی و از سال ۸۸ در شعبه نامجو مؤسسه جامعةالقرآنالکریم زیر نظر اساتیدی مثل شرفی، اسلامی، میریحیی، میرعارفی و دیگر اساتید آغاز کردم و در مدت یک سال و سه ماه موفق به حفظ کل قرآن کریم شدم. آن زمان در کلاس پنجم دبستان تحصیل میکردم.
وی ادامه میدهد: فعالیتهای خود را در زمینه علوم قرآنی، عربی، تفسیر و … ادامه دادم و از طریق سهمیهای که برای حفاظ در رابطه با اخذ لیسانس وجود دارد، لیسانس خود را در سن ۱۳ سالگی اخذ کردم. درسهای مربوط به علوم قرآنی را نیز خدمت دکتر شاهرودی، از اساتید دانشگاه تهران در مؤسسه تبیان بودم، در حال حاضر نیز در مؤسسه تبیان درس عربی را تدریس میکنم. فقط حدود ۸۰ واحد و در حد یک لیسانس در مؤسسه تبیان خدمت دکتر شاهرودی درس خواندم. بعد از آن در کنکور کارشناسی ارشد رشته الهیات شرکت کردم. حافظان قرآن غیر از آزمونی که از آنها برای دریافت لیسانس اخذ میشود، مجدد باید مثل دیگر داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد، آزمون فوق لیسانس را بگذرانند. در کنکور کارشناسی ارشد رشته الهیات در سال ۹۲ رتبه چهارم را کسب کردم، در رشته ادبیات عرب کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد نیز رتبه دوم را کسب کردم، آن زمان کوچکترین دانشجوی ارشد رشته الهیات و تمام رشتههای دیگر محسوب میشدم، تا سال ۹۴ دوره ارشد طول کشید، در کنکور دکتری سال ۹۴ نیز از بین ۲۵۰۰ نفر رتبه دوم را کسب کردم و الان هم دانشجوی ترم دوم رشته الهیات دانشگاه تهران بهعنوان کوچکترین دانشجوی مقطع دکتری در تاریخ دانشگاه تهران هستم.
داستان حفظ قرآن محمدسعید
هنگامی که از او خواستم درباره داستان تصمیم به حفظ قرآن خود در سن ۱۱ سالگی بگوید، بیان میکند: حفظ قرآن من یک فرآیند جالب دارد و از یکی دو سال قبل از حفظ قرآنم شروع میشود، قبل از هر چیزی بگویم که در خانواده ما چون مادرم مدرس قرآن کریم و برادرم هم حافظ موضوعی قرآن است خانواده جو مذهبی دارد. در سالهای سوم و چهارم دبستان، همکلاسیای داشتم که از لحاظ جسمی قدری معلول بود و باید او را کمک میکردم؛ تکالیف کلاسیاش را مینوشتم، اگر جزوهای میخواست به او میدادم، از او امتحان میگرفتم و …، با خودم گفتم خدایا چرا از بین این تعداد دانشآموز من باید کنار سپهر بنشینم؟ ۱۱ خرداد سال ۸۹ پدر سپهر با جعبه شیرینی به خانه ما آمد و کتابهایم نیز در دست ایشان بود، به من گفت من و مادر سپهر دعا میکنیم خداوند خیر زیادی به تو بدهد. ۹ روز بعد یعنی ۲۰ خرداد، مادرم از منزل همسایهمان صالح استکی که ایشان هم در حال حاضر حافظ کل قرآن است آمد و گفت: قرار است صالح به کلاس حفظ جامعة القرآن الکریم برود تو هم دوست داری بروی؟ در ابتدا ممانعت کردم و گفتم سخت است، نمیشود و میخواهم بازی کنم، خانواده با جایزه پلیاستیشن راضیام کردند، بعد از یک ماه، پدرم گفت سعید جان، الان یک جزء را حفظ کردی من هم جایزهای را که میخواستی برایت میگیرم اگر میخواهی میتوانی دیگر به کلاس حفظ نروی، گفتم نه، خودم خوشم آمده است. تأثیر و کشش را خود قرآن کریم در من ایجاد کرد که در راه حفظ قرآن بمانم.
وی به بحث اجرای محافل قرآنی نیز اشاره و بیان میکند: بیش از ۲۰۰ برنامه در شهرهای مختلف در پنج، شش سالی که حافظ هستم اجرا کردهام، یک بار سال ۹۰ به عنوان گروه حفاظ آموزش و پرورش و یک بار هم در سال ۹۱ در گروه حفاظ، خدمت مقام معظم رهبری برنامه اجرا کردیم. در شبکههای مختلف صدا و سیما، برنامههای مستند ستارهها، صبح بخیر ایران و … شرکت داشتهام.
محمدسعید در مورد برخی از مقامهایی که کسب کرده، میگوید: در مسابقات کشوری بنیاد شهید در رشته حفظ کل رتبه سوم، در آزمونهای کشوری وزارت ارشاد در رشته حفظ ۲۰ جزء و حفظ کل رتبه اول، در مسابقات استانی اوقاف استان البرز رتبه دوم و در مسابقات کشوری دانشآموزی هم رتبه پنجم را کسب کردم.
استفاده مثمر از ۲۴ ساعت شبانهروز
وی در مورد برنامهریزیاش برای همه این کارها، اظهار میکند: یادم است به مقاطع حساس پایاننامهام که رسیده بودم روزی ۱۷ ساعت کار میکردم، بهطور مثال در حال حاضر در یک روز از ساعت ۸ یا سر کلاس دانشگاه خودم یا تدریس هستم، بعد از آن تحقیقم را آماده میکنم، بعد از آن تا ساعت ۱۰ شب ورزش میکنم، یک کلاس مجازی هم دارم که هر شب دو ساعت برای پاسخگویی به سؤالات دوستان وقت میگذارم. از ۲۴ ساعت روز واقعاً به غیر از خواب و ناهار، کل آن را در حال فعالیت هستم و این فعالیت ممکن است قرآن، پارکور، شعر و یا مباحث عربی و رشته خودم باشد.
نه هوش و نه پشتکار، بلکه حفظ قرآن تنها عامل موفقیتم بوده است.
محمد سعید در پاسخ به این سؤال که هوش یا پشتکارت را بیشتر در موفقیت خود دخیل میدانی،میگوید: هر دو را کنار میگذارم و میگویم حفظ قرآن کریم تنها عامل موفقیتم بود، هر چقدر هوش و پشتکار داشته باشید اگر خداوند نخواهد و به شما توفیق داده نشود نمیتوانید از آنها استفاده کنید. سعی کردهام هیچگاه خود را تافته جدابافته ندانم، اگر به جایی رسیدهاید خدا خواسته و هر موقع هم بخواهد میتواند همان چیز را از شما بگیرد.
وی که با ۱۳ سال اختلاف سن از برادرانش علی و امین، کوچکترین عضو خانواده است، بیان میکند: از برادرانم تشکر ویژه میکنم، هر دو خیلی به من کمک کردند، در کنکور ارشد و دکتری بحث برنامهریزیام را بر عهده داشتند و روی تمام برنامههایم از لحاظ درسی، ورزشی و هر کار دیگری با جدیت نظارت داشتند.
محمد سعید در رابطه با دایی شهیدش میگوید: داییام سال ۶۳ مفقودالاثر شد، ایشان سید سعید سید علی نام داشت، ۱۳ سال مفقودالاثر بود تا سال ۷۶ که شناسایی شد و به کشور بازگشت و من ۶ ماه بعد به دنیا آمدم، به همین دلیل نام من را محمد سعید گذاشتهاند، مایه فخر من است که هم نام یک شهید هستم و آن شهید نسبت نزدیکی با من دارد. تشکر ویژه از پدر و مادرم و برادرهایم دارم که هر چقدر هم تشکر کنم کم است، پدرم که در حال حاضر بازنشسته شرکت نفت است، یک ماه برای حفظ قرآن من دو سه ساعت زودتر برمیخواست و مرا به جامعة القرآن الکریم می رساند. مادرم شب های بسیاری با من بیدار میماند و تمرین میکرد. به پدرها و مادرها میگویم اگر میخواهید فرزندانتان قرآن را حفظ کنند باید از خود مایه بگذارید و تلاش کنید. پدر و مادرم پیگیر بودند، میدانستم اگر خودم هم پیگیر نباشم افراد دیگری برایشان مهم است و پیگیر کارهایم هستند، این موضوع حس خوبی به من میداد.
موضوعات مرتبط: علوم قرآن و حدیث ، وبلاگ علوم قرآن و حدیث
برچسبها: دکتر محمد سعید بیلکار , علوم قرآن و حدیث , محمد سعید بیلکار , رشته علوم قرآن و حدیث , وبلاگ علوم قرآن و حدیث دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 395 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 13:35