مراد از عبارت «اسند عنه» در برخی کتاب‌های رجالی

ساخت وبلاگ

مراد از عبارت «اسند عنه» که در برخی کتاب‌های رجالی وجود دارد، چیست؟


در کتاب‌های رجالی در توصیف برخی راویان از عبارت «أسند عنه» استفاده شده است. در بین عالمان رجال و متخصصان این رشته؛ درباره نحوه قرائت این عبارت اختلاف شده است. برخی آن‌را به صیغه فعل ماضی معلوم و برخی فعل ماضی مجهول و برخی دیگر به عنوان فعل متکلم قرائت کرده‌اند که برخی از این قرائت‌ها می‌تواند معنای توثیق و مدح راوی را داشته باشد.

پاسخ تفصیلی

در کتاب‌های رجالی و در ترجمه برخی راویان از عبارت «أسند عنه» استفاده شده است. از میان کتاب‌های متقدمین، این عبارت تنها در کتاب رجال شیخ طوسی به چشم می‌خورد و در کتب معاصران ایشان مانند نجاشی؛ این عبارت مشاهده نمی‌شود. البته اشخاصی مانند ابن داود[1] یا علامه حلی؛[2] این عبارت را به پیروی از شیخ طوسی و یا به استناد از ایشان در کتاب‌های خود آورده‌اند. شیخ طوسی این عبارت را درباره حدود 341 نفر از راویان به‌کار برده است که در بین آنان از اصحاب امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) دیده می‌شود.[3]
در این‌که معنای این عبارت چیست، باید بررسی‌هایی انجام شود:

الف. در عبارت «أسند عنه» فعل باید به صیغه معلوم خوانده شود یا مجهول؟ به عبارت دیگر؛ أَسند عنه (به فتح همزه) مراد است یا اُسنِد عنه (به ضم همزه)؟ و یا «أسنُدُ» به صیغه متکلم؟

در فرض اول؛ فاعل و در فرض دوم؛ نائب فاعل چه کسی است؟
ب. ضمیر موجود در«عنه» به چه فردی بر می‌گردد؟
ج. در هر دو صورت (معلوم یا مجهول خواندن أسند) معنای آن چیست؟
د. در هر معنایی که استعمال شود آیا از الفاظ مدح و تأیید راوی به شمار می‌آید یا نه؟

نظریات مختلف[4] درباره این عبارت شیخ طوسی

1. وقتی شیخ طوسی درباره یک راوی می‌گوید: اسند عنه؛ یعنی آن راوی اسناد داده (با واسطه روایت کرده) به امام معصومی که معاصرش بوده و شیخ طوسی او را از جمله اصحاب آن امام ذکر کرده است. اما چرا نگفته «روی عنه» که به معنای روایت کردن است؟ چون اگر چه در زمان امام معصوم بوده ولی مستقیماً از ایشان نقل نکرده بلکه با استناد به دیگر راویان؛ از امام معصوم نقل کرده است. این نظریه مورد قبول مرحوم میر داماد است.[5]

2. مراد از «اسند عنه» این است که؛ راوی خودش روایت را از امام(ع) شنیده است؛ لذا گفته شده «اسند عنه»؛ یعنی استناد می‌دهد حرفش را به آنچه از معصوم(ع) شنیده است.[6]

3. عبارت «اُسند عنه» به صیغه مجهول خوانده ‌شود؛ یعنی مشایخ، از این راوی مورد نظر و با اسناد از او؛ روایت نقل کرده‌اند.[7]

4. منظور از عبارت «اسند عنه» صیغه متکلم وحده است؛ یعنی شیخ طوسی می‌گوید: «من از این راوی اسناد می‌کنم»؛ یعنی این فرد در اسناد روایات موجود در کتابهایم وجود دارد.

5. عبارت «اسند عنه» به معنای آن چیزی است که در بین اهل سنت معروف است؛ اهل سنت این عبارت را در جایی به‌کار می‌برند که راوی مستنداً از رسول خدا(ص) نقل کند. بنابراین، می­توان چنین معنا کرد که راوی مورد نظر؛ روایتی را از امام معصوم(ع) و به سند ایشان از پیامبر(ص) نقل می‌کند. به عبارت دیگر؛ عبارت «اسند عنه»؛ یعنی مثلاً محمد بن سالم از امام صادق(ع) و به استناد ایشان از جدّ بزرگوارشان؛ پیامبر اسلام(ص) روایت نقل کرده است.[8]

ارزش عبارت «اسند عنه» در مدح و تأیید راوی

با توجه به احتمالات ذکر شده؛ می‌توان برداشت‌های متفاوتی از این عبارت داشت. به عنوان مثال؛ مرحوم مجلسی اول که «اُسند عنه» و به صیغه مجهول خواند (احتمال سوم)، چون مشایخ به راوی مذکور اعتنا کرده و به او استناد کرده‌اند، این عبارت را جزء الفاظ مدح و توثیق و تأیید راوی برمی­شمارد.[9] اما اگر نظریه و احتمال پنجم را قبول کنیم؛ چون مرسوم بین راویان اهل سنت بوده که از امامان معصوم(ع) بخواهند برایشان از پیامبر(ص) نقل حدیث کنند،[10]چنین کسانی که شیخ طوسی درباره آنان گفته: «اسند عنه» غالباً - اگر نگوییم همه آنان - جزء اهل سنت به‌شمار می‌آیند و این عبارت مدح و توثیقی برایشان به حساب نمی‌آید.

[1]. حلی، ابن داود، رجال ابن داود، ص 172 (ترجمه سفیان بن سعید)، تهران، دانشگاه تهران، 1383ق.
[2]. علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 138 (ترجمه محمدبن سالم)، قم، دار الذخائر، 1411ق.
[3]. مجله تراثنا، شماره سوم ، المصطلح الرجالی: «أسند عنه»، ص 105، به قلم: حسینی، سید محمد رضا، قم، 1406ق.
[4]. نظرات متعددی در این باب گفته شده است که جهت اختصار به برخی از آنها اشاره می­شود؛ همان‌طور که نقد این نظریات نیز چون از حوصله این نوشتار خارج است آورده نشده است.
[5]. مجله تراثنا، شماره سوم، ص 106.
[6]. نراقی، احمد، عوائد الأیام فی بیان قواعد الأحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام‌، ص 809، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1417ق.
[7]. مجلسی، محمد تقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 64، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، 1406ق.
[8]. مجله تراثنا، شماره سوم، ص 117 - 118.
[9]. ر.ک: روضه المتقین، ج 14، ص 64.
[10]. چرا که بنابر اعتقاد شیعه و اصحاب امامیه، کلام و فرمایش معصومین حجت است؛ و لزومی برای استناد فرمایشان آنان به حدیث رسول خدا(ص) نیست.


بحث مفصل تر

احتمالات مختلف در تلفظ و معنای عبارت (اسند عنه)
مهم‌ترین احتمالاتی که در معنای این جمله داده شده ۵ پنج احتمال است که ۳ سه تا بنا بر مجهول خواندن صیغه (اُسْنِدَ عَنه) است و دو احتمال بنا بر معلوم خواندن صیغه (اَسنَدَ عَنه) ـ چون در قرائت به نحو مجهول یا معلوم هم اختلاف است ـ.
۱ـ ۱. اُسْنِدَ عَنه: اعتماد بر راوی
احتمال اول این است که به صیغه مجهول خوانده شود و ضمیر «عَنه» به صاحب ترجمه برگردد، و «اُسنِدَ» به معنای اعتماد باشد، یعنی «بر این شخص اعتماد شده است.». بنا بر این، راوی ثقه و مورد وثوق بوده، و گفته کسانی که گفته‌اند بر
توثیق دلالت می‌کند صحیح است. لکن این احتمال تضعیف شده است، با این استدلال که خود شیخ بعضی از اشخاصی را که در باره آن‌ها آن‌ها فرموده «اُسْنِدَ عَنه»، تضعیف کرده است، پس چطور می‌توان آن را به معنای اعتماد و وثوق دانست؟
۲ـ اُسْنِدَ عَنه: اسناد تا پیامبر (ص)
احتمال دوم اینکه این‌که به نحو مجهول خوانده شود و ضمیر «عنه» به همان صاحب ترجمه برگردد، اما اسناد به معنای اعتماد نباشد، بلکه به معنای رفع الحدیث و اسناد حدیث به پیامبر (صلّی الله علیه وآله) باشد، یعنی حدیث به این شخص متوقف نشده، بلکه بالا رفته تا به پیغمبر رسیده است. این احتمال نیز بر توثیق دلالت نمی‌کند، گرچه ممکن است بر اندکی مدح دلالت کند، لکن دلالت نمی‌کند به این‌که این‌که این شخص ثقه و مورد اعتماد بوده است.
۳ـ اُسْنِدَ عَنه: واقع شدن در سند روایت
احتمال سوم این است که ضمیر دربارهدر باره خودِ صاحب ترجمه باشد، یعنی در سند واقع شده و از او روایت شده است (رُوِیَ عنه یا إسنادُه عَنه). این احتمال هم بر توثیق یا تضعیف دلالت نمی‌کند و حتی این احتمال تضعیف شده به این‌که این‌که در ادامه ترجمه بعضی از این افراد آمده است: «و رَوَی عَنه یا عَنهُما» (یعنی مثلاً از امام باقر و امام صادق یا از هر دو امام (علیهما السلام) روایت کرده)، مانند جابر بن یزید جعفی.
۴ـ اَسنَدَ عَنه: اسناد تا پیامبر (ص)
اگر این جمله به صورت معلوم خوانده شود، یک احتمال این است که ضمیر غائب در «اَسنَدَ» به صاحب ترجمه برگردد و ضمیر بارز در «عَنْهُ» به امام (علیه السلام)، یعنی این شخص از امام (علیه السلام) «إسناد» داده است. و إسناد در اینجا به معنای رفع است، یعنی حدیث را از امام (علیه السلام) به پیغمبر (صلّی الله علیه وآله) رفع داده و بر خود امام (علیه السلام) اکتفا نکرده است. این احتمال مؤیداتی دارد، یکی این‌که این‌که با لغت و اصطلاح اهل حدیث موافق است، هم «اَسند» به معنای «رَفع» آمده و هم اهل حدیث ـ یعنی عامه ـ کتاب‌هاکتاب‌هایی با عنوان «مُسنَد و مَسانید» نوشته‌اند و مراد آنها آن‌ها إسناد و رفع حدیث از پیغمبر (صلّی الله علیه وآلهص) است. البته این احتمال نیز بر توثیق یا تضعیف دلالت نمی‌کند.
۵ـ اَسنَدَ عَنه: روایت ابن عقده از راوی
احتمال دوم در معلوم خواندن «اَسند عنه» این است که ضمیر غایب در «اَسنَدَ» به ابن عقده برگردد. نام ابن عقده در اول کتاب آمده و شیخ متذکر شده که من ندیدم غیر از ابن عقده، فرد دیگری اصحاب امام صادق (علیه السلام) را به طور مبسوط و کامل ذکر کند. یعنی ابن عقده نام صاحب ترجمه از اصحاب امام صادق (علیه السلام) را ذکر کرده و یک روایت هم به عنوان شاهد کلامش از وی نقل کرده است. در این جا دو مسأله پیش می‌آید، یکی اینکه این‌که گفته‌اند ابن عقده چهار هزار نفر از اصحاب ثقات امام صادق (علیه السلام) را ذکر کرده، پس آیا این شخص هم جزو آن افراد بوده است تا موجب توثیق وی شود؟ مسأئله دوم اینکه این‌که اگر ابن عقده چهار هزار نفر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) را ذکر کرده و شیخ فرموده که من هم آن را استدراک می‌کنم، پس چرا مواردی که شیخ ذکر کرده کم‌تر از چهار هزار نفر است؟۱
در باره این دو بحث در اصحاب امام صادق (علیه السلامع) مفصل سخن خواهیم گفت که ببینیم این شهادت و انطباق درست است یا درست نیست. اجمالاً می‌گوییم نمی‌توان گفت این افرادی که شیخ در اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل کرده، همان‌هایی هستند که ابن عقده نقل کرده و شهادت بر وثاقت آنها آن‌ها داده شده است. لذا در
چکیده
 در باره جمله «اُسْنِدَ عَنه یا اَسنَدَ عَنه» که در کتاب الرجال شیخ طوسی وارد شده، اختلاف است که آیا این جمله بر وثاقت افرادی که برایشان ذکر شده دلالت می‌کند یا نه؟
 مهم‌ترین احتمالاتی که در معنای این جمله داده شده ۵ پنج احتمال است که ۳ سه احتمال بنا بر مجهول خواندن صیغه (اُسْنِدَ عَنه) است و دو احتمال بنا بر معلوم خواندن صیغه (اَسنَدَ عَنه)، به ترتیب زیر:
۱ـ ۱. اُسْنِدَ عَنه: اعتماد بر راوی
۲ـ ۲. اُسْنِدَ عَنه: اسناد تا پیامبر (صلّی الله علیه وآلهص)
۳ـ ۳. اُسْنِدَ عَنه: واقع شدن در سند روایت
۴ـ ۴. اَسنَدَ عَنه: اسناد تا پیامبر (صلّی الله علیه وآلهص)
۵ـ ۵. اَسنَدَ عَنه: روایت ابن عقده از راوی
 قوی‌ترین احتمال دیدگاه چهارم است، یعنی «اَسنَدَ» را معلوم بخوانیم و به معنای ارتفاع بگیریم. این احتمال مؤیداتی دارد، یکی این‌که این‌که با لغت و اصطلاح اهل حدیث موافق است، هم «اَسند» به معنای «رَفع» آمده و هم اهل حدیث کتاب‌هاکتاب‌هایی با عنوان «مُسنَد و مَسانید» نوشته‌اند و مراد آنها آن‌ها إسناد و رفع حدیث از پیغمبر (صلّی الله علیه وآلهص) است. و هم برای این احتمال مؤیدی از روایات داریم.
 در عین حال، هیچ‌ کدام از احتمالات مطرح شده در معنای این جمله بر توثیق یا تضعیف دلالت نمی‌کند.


موضوعات مرتبط: علوم قرآن و حدیث ، وبلاگ علوم قرآن و حدیث ، حدیث
برچسب‌ها: اسند عنه , مامقانی , علی اکبر غفاری , معجم رجال الحدیث , آیت الله خویی دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 372 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 23:16

خبرنامه