ماجرای مسجد شجره و راه رفتن درخت به دستور رسول الله ص از زبان حضرت امیرالمؤمنین ع

ساخت وبلاگ

امیرالمومنین علیه السلام در کلامی نورانی می فرماید:

من همراه رسول خدا [صلّى اللّه عليه وآله] بودم كه دست‌ه‏اى از بزرگان قريش نزد او آمدند، و گفتند:

اى محمّد

تو مسأله عظيمى را ادعا مى ‏كنى كه پدرانت و احدى از خاندانت آن را ادعا نكردند

ما كارى از تو مى‏ خواهيم كه اگر آن را بپذيرى و به ما بنمايانى، مى‏ دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و گر نه به اين نتيجه مى‏رسيم كه جادوگر و دروغگويى

آن حضرت فرمود: چه مى‏ خواهيد

گفتند: اين درخت را به خاطر ما صدا كن كه از ريشه درآيد و جلو آمده در برابرت بايستد.

پيامبر [صلّى اللّه عليه وآله] فرمود:

خداوند بر هر كارى تواناست، اگر خداوند اين برنامه را برايتان انجام دهد ايمان مى‏ آوريد و به حق شهادت مى‏ دهيد

گفتند: آرى.

فرمود: آنچه را مى‏خواهيد به شما نشان مى‏دهم،

ولى مى‏ دانم كه به خير و نيكويى باز نمى‏گرديد

... سپس آن حضرت به درخت روکرد و فرمود:

اى درخت

اگر به خدا و قيامت ايمان دارى، و آگاهى كه من فرستاده خداوندم، با ريشه از جاى بيرون آى تا به اذن خدا در برابر من بايستى

امام علی علیه السلام می فرماید:

قسم به خدايى كه او را به راستى بر انگيخت درخت همراه ريشه‏‌هايش از زمين بر آمد، و در حالى كه آوازى شديد و صدايى چون صداى بال پرندگان داشت آمد تا آنكه چون مرغى بال گشاده در برابر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله- ايستاد و شاخه‏هاى بلند خود را بر پيامبر [صلّى اللّه عليه وآله] و بعضى از شاخه‏هايش را به روى دوش من گستراند و من در جانب راست رسول خدا [صلّى اللّه عليه وآله] بودم

چون قريش اين واقعه را ديدند، از باب برترى جويى و گردنكشى فرياد زدند:

بگو نصف درخت نزد تو آيد و نصف ديگر بر جايش بماند

رسول خدا فرمان داد:

نيمى از آن با حالتى شگفت‌‏آور و صداى سخت‏ترى به حضرت روى آورد كه نزديک بود به رسول خدا [صلّى اللّه عليه وآله] بپيچد.

پس از آن، از روى كفر و سركشى گفتند:

بگو اين نصفه درخت پيش نصفه ديگرش باز گردد.

حضرت رسول [صلّى اللّه عليه وآله] امر فرمود: پس درخت بازگشت.

من فرياد زدم: لا اله الّا اللّه، اى رسول خدا، من اولين كسى هستم كه به تو ايمان آوردم، و نخستين كسى كه اعتراف كرد كه درخت آنچه را دستور دادى به فرمان خدا انجام داد تا به پيامبريت شهادت دهد و سخنت را بزرگ شمارد

ولى همه آنان گفتند:

بلكه ساحرى است دروغگو، و جادوگرى است عجيب

آيا رسالتت را جز امثال اين تصديق مى‏ كند- منظورشان من بودم.

نهج البلاغه خطبه 19

دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 15:37

خبرنامه