دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi

متن مرتبط با «عنایت» در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi نوشته شده است

عنایت حضرت امام رضا علیه السلام به خانواده قزوینی

  • بهمن ماه 1381حدوداً 20 سال سن داشتم، پدرم راننده ماشین سنگین بود و خیلی کم پیش آمده بود که با پدر در سفرهایش همراهی کنم اما این بار پدر اصرار فراوان داشت تا با او بروم.این بار قرار بر این بود که پدر به مشهد برود اصرارش برایم عجیب بود چون هربار که از او می خواستم در سفرهایش همراهیش کنم می گفت خسته می شوی و من را با خود نمی‌برد اما این بار گفت که حتماً باید با او بروم.اواخر بهمن ماه بود و ترم یک دانشگاه را به پایان رسانده بودم، همراه پدر به سمت مشهد حرکت کردیم.آخرین باری که مشهد رفته بودم در خاطرم نیست اما به گفته پدر حدوداً 1 ساله بودم که مشهد رفتم.در مسیر بودیم که پدر شروع به تعریف کردن ماجرا و دلیل اصرارش نسبت به این سفر بود.تا حالا بارها مورد لطف و عنایت حضرت رضا(ع) قرار گرفته ایم اصلا انگار خانواده ما نظرکرده ی امام رضا(ع) هستند.پدرم می گفت: خواهرت 4 ساله بود که دچار بیماری شد. همه پزشکان متعجب بودند و هیچ دارویی روی آن اثر نداشت اما علت را هم نمی توانستند تشخیص دهند.با خواهر و مادرت عازم مشهد شدیم. وقتی وارد حیاط که شدیم امام رضا(ع) را به دردانه اش قسم دادم و از او خواستم خواهرت را شفا دهد. دو روزی آنجا بودیم و بعد از دو روز در راه بازگشت بودیم که متوجه تغییر حالات در خواهرت شدیم.به قزوین که بازگشتیم برای درمان مجدد سراغ پزشک دیگری رفتم. وقتی خواهرت را دید متعجب به ما گفت که مشکلی ندارد، من و مادرت به قدری منقلب شدیم که حتی نمی توانستیم پاسخ پزشک را هم بدهیم.همانجا بود که معجزه امام رضا علیه السلام را دیدم البته این تنها عنایت امام به ما نبود بلکه بارها کرامت حضرت رضا(ع) شامل حالمان شده است.اما دلیل اصرارم برای حضور تو چیست را می خواهم بگویم. روزی که نگران کنکورت بودی رو , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها