اعجام قرآنواژه «عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیر فصیح را «اعجم» تعبیر میکند و اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان علایم اعرابی قرآن به دست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف معجمه (نقطهدار) از مهمله (حروف بینقطه) به خاطر عدم نشانهگذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ. دانشمندان علوم قرآنی نوشتهاند که عبدالملک حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانههایی وضع کنند. «یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «نضربن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطهگذاری حروف متشابه قرآن دست زدند. اعرابگذاری ابوالاسود که به صورت نقطهگذاری بود پس از چندی توسط «خلیل بن احمد خواهیدی» (م ۱۷۵ق) انجام شد و فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین به نشانههایی از حروف کوچک ـَــــِـ ُ و ــًــــٍـ تبدیل شدند. موضوعات مرتبط: علوم قرآن و حدیثبرچسبها: اعجام قرآن , تقنیط قرآن , تشکیل قرآن , یحیی بن یعمر , خلیل فراهیدی, ...ادامه مطلب
یکی از مباحث مطرح شده در علوم قرآنی بحث نقطه گذاری قرآن کریم است که اصطلاحا به آن اعجام میگویند. معنای لغوی اعجام در زبان تازی به معنای رفع ابهام و گنگی از چیزی است؛ «أعْجَمْتُ الکتاب» یعنی با نقطهگذاری، از نوشته رفع ابهام کردم. [۱] [۲] چون یکی از معانی باب افعال، سَلْب یعنی نفی معنای ریشه فعل است، اعجام نیز به معنای از بین بردن «عُجْمه» (لُکنت زبان و عدم شیوایی گفتار) [۳]است. تعجیم نیز به همین معناست. [۴]«نَقْطْ» نیز مرادف اعجام و به معنای نقطهگذاری حروف است؛ [۵] [۶]همچنین واژه «شکل (به فتح ش)» احتمالا بدان جهت که در آغاز، شَکل به وسیله نقطهگذاری انجام شده، [۷] [۸] [۹] گاه مترادف اعجام استعمال شده است؛ [۱۰] [۱۱]اما شَکل به مرور برای نشانهگذاری حرکات و سکون بر روی کلمات و اعجام برای نقط, ...ادامه مطلب