اُسامة بن زید از صحابه پیامبر(ص) که در بعضی از غزوات و سریهها حضور داشت. پدرش زید بن حارثه، آزاد شدۀ رسول خدا(ص) و از نخستین مسلمانان بود و به همین سبب زید و فرزندش اسامه را از موالی پیامبر(ص) میخواندهاند.
پیامبر(ص) در اواخر عمر خویش، اسامه را که در آغاز جوانی بود، به فرماندهی لشکری برای حرکت به سوی شام و مقابله با رومیان منصوب کرد ولی به دلیل نافرمانی برخی از بزرگان صحابه این لشکر در زمان حیات پیامبر حرکت نکرد.
در زمان حکومت حضرت علی(ع)، اسامه جزو چند تن از صحابه بود که از بیعت با امام سرباز زدند.
محتویات
۱ تبارنامه
۲ در عصر پیامبر(ص)
۲.۱ انتصاب به فرماندهی لشکر
۲.۲ محبت پیامبر(ص) به اسامه
۲.۳ روایت حدیث از پیامبر(ص)
۳ دوران خلفای سهگانه
۳.۱ دوران خلیفه اول
۳.۲ دوران خلیفه دوم
۳.۳ دوران خلیفه سوم
۴ دوران حکومت امام علی(ع)
۴.۱ کنارهگیری از جنگ جمل
۵ درگذشت
۶ بحثهای کلامی
۶.۱ جیش اسامه
۶.۲ امتناع از بیعت با علی(ع)
۷ اسامه و امام حسین(ع)
۸ اسامه در کتب رجالی شیعه
۹ جستاروابسته
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ پیوند به بیرون
تبارنامه
وی از تیره بنی کلب قضاعه بود[۱] و پدرش زید بن حارثه، آزاد شدۀ رسول خدا(ص) و از نخستین مسلمانان بود و به همین سبب زید و فرزندش اسامه را از موالی پیامبر(ص) میخواندهاند.[۲] ام ایمن مادر اسامه نیز کنیز و آزاد شدۀ پیامبر(ص) بود.[۳]
از آنجا که سن اسامه را به هنگام وفات پیامبر(ص) ۱۹ سال ذکر کردهاند، او میبایست در حدود سال چهارم بعثت به دنیا آمده باشد.[۴] کنیه اسامه را ابویزید و ابوخارجه آوردهاند که ابویزید احتمالا تصحیف ابوزید است.[۵]
در عصر پیامبر(ص)
اسامه و پدر و مادرش در واقعه هجرت، به مدینه رفتند.[۶] گویا در جنگ بدر[۷] و نیز چنانکه بیشتر روایات نشان میدهد در جنگ احد[۸] به سبب خردسالی از جمله کسانی بود که پیامبر(ص) اجازه شرکت در پیکار به آنان نداد، اما در سریه بشیر بن سعد به فدک در شعبان ۷ قمری[۹] و نیز در سریه غالب بن عبدالله لیثی در صفر ۸ قمری شرکت داشت[۱۰] و از جمله کسانی بود که در تنگنای غزوه حنین از پیامبر(ص) جدا نشدند.[۱۱]
در روایات مروبط به حادثه افک، ماجرای اتهام به عایشه، آمده است که پیامبر(ص) درباره این اتهام با علی(ع) و اسامه مشورت کرد.[۱۲] اما چنانکه همان روایات نشان میدهند این ماجرا پس از غزوه مریسیع در رمضان سال ۵ قمری روی داده[۱۳] و اسامه در آن هنگام خردسالتر از آن بوده است که پیامبر(ص) در چنین امر مهمی با او مشورت کند.
انتصاب به فرماندهی لشکر
از جمله مهمترین قضایای مربوط به اسامه، تعیین او به فرماندهی سپاه اسلام است. پیامبر(ص) چندی پس از بازگشت از حجة الوداع، سپاهی از مهاجران و انصار، که بزرگان صحابه نیز در آن قرار داشتند، تشکیل داد تا جهت مقابله با سپاه روم به سرزمین بَلقاء (در اردن فعلی) بروند. پیامبر اسامه را که در آن زمان جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود را به فرماندهی سپاه تعیین کرد. واقدی نیز تأیید میکند و میگوید: «هیچکس از مهاجرین اولیه نمانْد، مگر اینکه به این جنگ فراخوانده شد».[۱۴] برخی از مدارک تاریخی نیز فراخواندهشدگان به این سپاه را افراد سرشناسی از مهاجرین و انصار ذکر کردهاند؛ از جمله أبوبکر،[۱۵] عمر بن الخطاب،[۱۶] عبد الرحمن بن عوف، ابوعبیدۀ جراح، و سعد بن ابی وقاص.[۱۷]
اسامه در منطقه جُرف نزدیکی مدینه اردو زد، اما این انتصاب با مخالفت برخی از صحابه مواجه شد. آنان از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود ناخشنود بودند. فرمان پیامبر به حرکت لشکر مصادف بود با بیماری پیامبر که منجر به فوت آن حضرت شد. اما در این میان برخی از اصحاب از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود آشکارا ناخشنود بودند و در فرستادن نیرو به محل اردو، آنچنان درنگ شد که رسول خدا(ص) با حال بیماری به منبر رفت و بر این امر تاکید فرمود.[۱۸] به روایت واقدی[۱۹] پس از حدود چهارده روز از فرمان دستور هنوز سپاه حرکت نکرده بود، ظاهرا بیماری پیامبر، بهانه عدم اطاعت اصحاب از فرمان بوده است. یکی از کسانی که از رسول خدا(ص) اجازه خواست حرکت سپاه تا بهبودی ایشان به تأخیر بیفتد، ام ایمن، مادر اسامه، بود که رسول خدا با درخواستش مخالفت میکنند.[۲۰] علی رغم تأکیدهای پیامبر بر حرکت سپاه اسامه[۲۱] ، فراخواندهشدگان به سپاه تا زمان وفات پیامبر(ص) به نبرد نمیروند. پس از آنکه ابوبکر به خلافت انتخاب میشود، سپاه اسامه برای نبرد حرکت میکند.
محبت پیامبر(ص) به اسامه
روایات فراوانی نشان از علاقه و محبت بسیار پیامبر(ص) نسبت به اسامه دارد. چنانکه گفتهاند حتی در فتح مکه زمانی که پیامبر(ص) به درون کعبه رفت، اسامه نیز با آن حضرت بود.[۲۲] در برخی مجامع حدیثی نیز بابی به عنوان مناقب اسامه گشوده شده است.[۲۳] اما به نظر میرسد که اینگونه روایات در برابر روایات حاکی از علاقه شدید پیامبر به اهل بیت(ع) یعنی علی(ع) و امامان حسن(ع) و حسین(ع) قرار داده شده است.[۲۴]
روایت حدیث از پیامبر(ص)
اسامه از راویان حدیث پیامبر(ص) بود و از پدرش زید نیز احادیثی نقل کرده است.[۲۵] همچنین کسانی چون ابو عثمان نهدی، عروة بن زبیر و برخی دیگر از تابعین از اسامه حدیث روایت کردهاند.[۲۶]
در مآخذ حدیثی به کتابی با نام مسند اسامه اشاره شده که آن را محمد بن عبدالله بَغوی، از عالمان اهل سنت قرن سوم هجری، تهیه کرده و ابن ندیم نیز در کتاب فهرست خود به آن اشاره کرده است.[۲۷]
دوران خلفای سهگانه
دوران خلیفه اول
زمانی که ابوبکر خلیفه شد، اسامه را به همان ماموریتی فرستاد که پیامبر(ص) او را مأمور کرده بود. تنها از اسامه خواست تا عمر را برای دستیاری خلیفه وانهد و بنابر همین روایت، خود در حالی که پیاده راه میسپرد، اسامه را همراهی کرد.[۲۸] اسامه به ناحیه بَلقاء در شام لشکر کشید و بر قریه اُبنی هجوم برد و توانست پیروزیهایی را به دست آورد و بنا بر برخی روایات، قاتل پدر خود را بکشد و پس از ۴۰ یا ۶۰ روز به مدینه بازگشت. خبر پیروزی او از سوی مردم مدینه که از ارتداد قبایل عرب بیمناک بودند با خوشحالی و سرور بسیار تلقی شد.[۲۹] پس از آن یک بار ابوبکر چون خود به پیکار ذی القصه برای جنگ با مرتدان از مدینه بیرون شد، اسامه را به جای خود گماشت.[۳۰]
به روایت نه چندان مشهوری، اسامه همچنین در لشکر خالد بن ولید در سرکوب مسیلمه کذاب فرمانده جناح چپ سپاه بود.[۳۱]
از پارهای مآخذ چنین برمیآید که اسامه در آغاز موافقتی با خلافت ابوبکر نداشته است و این موضوع در نامهای که گفتهاند ابوبکر پس از دست یافتن به خلافت برای او از مدینه نوشت و نیز در پاسخ درشت اسامه به وی کاملاً نمایان است.[۳۲] اما توجه به برخی مضامین آن نامه که صبغه مناظرات کلامی حول قضیه سقیفه در آن دیده میشود و نیز رفتارهای دیگر اسامه در همسویی با خلافت، جعلی بودن آن نامه، محتمل دانسته شده است. حتی به روایتی، اسامه پس از وفات پیامبر(ص) در انتظار دریافت دستور از ابوبکر بود.[۳۳]
دوران خلیفه دوم
در روزگار خلافت عمر، درباره اسامه آگاهی چندانی در دست نیست، جز اینکه به استناد روایاتی عمر در تقسیم عطایا به او سهمی بیشتر از دیگران و حتی فرزند خود عبدالله اختصاص داد و سبب این کار را علاقه و دوستی بسیار پیامبر(ص) به اسامه ذکر کرد.[۳۴]
دوران خلیفه سوم
در خلافت عثمان، اسامه در زمره اصحابی بود که خلیفه به هر یک از آنان قطعه زمینی بخشید.[۳۵] آنگاه که مسلمانان بر عثمان و والیان او شوریدند اسامه از سوی وی ماموریت یافت تا به بصره رود و از مسائل و مشکلات آن شهر آگاهی یابد.[۳۶]
گفتهاند چون شورشیان کار را بر عثمان سخت گرفتند، اسامه پیش بینی قتل عثمان را کرد و از علی(ع) خواست تا برای دور ماندن از تهمت قتل عثمان از مدینه برود.[۳۷]
دوران حکومت امام علی(ع)
زمانی که علی(ع) خلیفه شد، اسامه جزء چند تن از صحابه چون سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه و دیگران بود که از بیعت با امام سرباز زدند[۳۸] و امام علی(ع) در خطبهای از این تخلف وی به تلخی یاد کرد.[۳۹] اگر چه عمار بن یاسر اصرار بر بیعت گرفتن از آنان داشت ولی امام آنها را به حال خود رها کرد.[۴۰]
کنارهگیری از جنگ جمل
بنابر گزارشهای تاریخی هنگامی که امیرالمومنین(ع) عزم پیکار جمل کرد، اسامه که سوگند یاد کرده بود با هیچ گوینده «لااله الاالله» نبرد نکند، از جنگ کناره گرفت.[۴۱] و حتی گفتهاند که امام را از شتاب در آغاز کردن جنگ برحذر میداشت.[۴۲] با این همه بنابر چند روایت، اسامه خود را مطیع و دوستدار امیرالمومنین نشان میداد و تنها از شرکت در جنگ امتناع میجست.[۴۳]
درگذشت
درباره تاریخ دقیق مرگ اسامه اختلاف است. برخی آن را در آخرین سالهای خلافت معاویه (۵۸ یا ۵۹ ق) دانستهاند.[۴۴] اما از آنجا که گفتهاند به هنگام مرگ ۶۰ ساله بوده[۴۵] و حدود سال چهارم بعثت زاده شده است میبایست در حدود سال ۵۱ قمری درگذشته باشد. ابن عبدالبر[۴۶] سال ۵۴ را درستتر دانسته است.[۴۷] در روایت بسیار نادری هم مرگ او پس از قتل عثمان آورده شده که با اخبار تاریخی دیگر تناقض دارد.[۴۸]
از امام باقر(ع) روایت شده که امام حسن مجتبی(ع)، اسامه را کفن کرد.[۴۹]
بحثهای کلامی
جیش اسامه
نوشتار اصلی: سپاه اسامه
جیش اسامه در مآخذ کلامی نخستین مورد استناد و بحث بوده است. محور بحث در این موضوع خاص، شامل بررسی حضور ابوبکر، عمر و دیگر اصحاب بزرگ در سپاهی است که حضرت رسول(ص) بر فرماندهی اسامه و عزیمت هرچه سریعتر آن تاکید بسیار فرموده بود، و همین موجب شد تا گروههای گوناگون ضمن بحث در این باب، به شخصیت اسامه نیز اشاره کنند؛ مثلا جاحظ که از معتزله بود فرماندهی او را دلیلی بر برتری و فضل او دانسته[۵۰] و به ویژه بر همسویی او با خلفای پس از پیامبر(ص) تاکید کرده است،[۵۱] همچنین در بحث از صحت امامت مفضول با وجود فاضل به فرماندهی اسامه و موضوع جیش او اشاره شده است.[۵۲] اما امامیه درباره ابوبکر و تخلف او از حضور در جیش اسامه به درشتی سخن گفتهاند.[۵۳] این موضوع گذشته از اختصاص بابی خاص به آن، حتی موضوع رساله مستقلی از یکی از علمای امامیه در سده ۱۱ قمری به عنوان محمد بن حسن شیروانی (د۱۰۹۸ق) با عنوان جیش اسامه قرار گرفته است.[۵۴]
امتناع از بیعت با علی(ع)
درباره سرباز زدن اسامه از بیعت حضرت علی(ع) و سپس کنارهگیری او از حوادث این دوران، برخی اسامه را با چند تن دیگر از صحابه جزء فرقهای خاص محسوب کردهاند.[۵۵] اهل حدیث، اسامه و دیگر صحابهای را که از فتنه دوری جستند، ستایش میکنند.[۵۶] اما علمای امامیه و برخی از معتزله این رفتار اسامه و دیگر اصحاب را به شدت مورد انتقاد قرار دادهاند.[۵۷] با این همه در پارهای مآخذ حدیثی، از امامان چنین نقل شده که اسامه بعدها از نظر خود بازگشت و از این رو درباره او جز به نیکویی نباید سخن گفت و حتی بنابر همین مآخذ امیرالمومنین، بهانه او را برای همراهی نکردن با خود پذیرفت و به عامل خود در مدینه نوشت که برای اسامه عطایایی در نظر گیرد.[۵۸]
اسامه و امام حسین(ع)
هنگامیکه اسامه بیمار بود، امام حسین(ع) به عیادت وی رفت، اسامه گفت: «واغماه»، امام علت ناراحتی وی را جویا شد، اسامه علت ناراحتی را قرض شصت هزار درهمی عنوان کرد. امام فرمود: قرض تو را من میدهم، امام(ع) قبل از وفات اسامه قرض وی را ادا کرد.[۵۹]
اسامه در کتب رجالی شیعه
اگر چه اسامه ابتدا با حضرت علی(ع) بیعت نکرد. ولی بازگشت وی از نظر اول، دلیل توثیقش از سوی علمای رجالی شیعه میباشد.
ابن داوود بعد از مذمت، از او مدح کرده است، و میآورد که امام باقر(ع) فرمود: همانا اسامه به سوی علی(ع) بازگشت، پس درباره او به جز خوبی و خیر نگویید.[۶۰] علامه حلی در خلاصة الاقوال میگوید: اسامه به سوی علی(ع) برگشته و نهی شده که غیر از نیکی درباره او بگوئیم، ولی نقل حدیث از طریق او را ضعیف دانسته و گفته نزد من اولی و بهتر توقف کردن درباره روایات اسامه است.[۶۱]
شوشتری در قاموس الرجال نیز وی را ثقه دانسته و میگوید: خبری هست که بیانگر بازگشت اسامه به سوی علی(ع) است و این که نباید چیزی غیر از نیکی درباره او گفت و این برای حسن عاقبت او کافی است.[۶۲]
موضوعات مرتبط:
علوم قرآن و حدیث ،
حدیثبرچسبها:
اُسامة بن زید ,
اُسامة بن زید حارثه ,
قاموس الرجال ,
محقق شوشتری ,
علوم قرآن و حدیث
دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 407 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت: 5:11